عشق فعال بودن است، نه فعل پذیری؛
«پایداری» است نه «اسارت». بهطور کلی خصیصهٔ فعال عشق را میتوان چنین بیان کرد که عشق در درجهٔ اول نثار کردن است نه گرفتن.
▪️نثار کردن چیست؟
ممکن است این پرسشی ساده به نظر برسد، ولی درحقیقت پر از ابهام و پیچیدگی است. معمولترین اشتباه مردم این است که نثار کردن را با «ترک» چیزها، محروم شدن، و قربانی گشتن یکی میدانند.
کسانی که هنوز منشهای آنان به اندازهٔ کافی رشد نیافته و از مرحلهٔ گرفتن، سود بردن و اندوختن فراتر نرفتهاند، از کلمهٔ «نثارکردن» درکی همانند مفهوم فوق دارند.
شخص تاجرمسلک همیشه حاضر است چیزی بدهد، ولی فقط در صورتی که بتواند متقابلاً چیزی بگیرد؛ دادن بدون گرفتن برای او به منزلهٔ فریب خوردن است.
مردمی که جهتگیری اصلی آنان بارور نیست، احساس میکنند که نثار کردن فقر میآورد. بدین ترتیب، اکثر این نوع افراد از نثار کردن میپرهیزند.
بهعکس، عدهای آن را نوعی فضیلت به معنی فداکاری میدانند. اینان فکر میکنند که، درست به همان دلیل که «نثار کردن» عملی دشوار و ناگوار جلوه میکند، انسان باید نثار کند و ببخشد. فضیلت نثار کردن برای آنان در همان قبول فداکاری تجلی میکند. برای آنان این اصل، که نثار کردن بهتر از گرفتن است، بدین معنی است که رنج کشیدن و محرومیت والاتر از احساس شادی است.
برای کسی که دارای منشی بارور و سازنده است، نثار کردن مفهوم کاملاً متفاوتی دارد. نثار کردن برترین مظهر قدرت آدمی است. درحین نثار کردن است که من قدرت خود، ثروت خود، و توانایی خود را تجربه میکنم.
تجربهٔ نیروی حیاتی و قدرت درونی، که بدین وسیله به حد اعلای خود میرسد، مرا غرق در شادی میکند. من خود را لبریز، فیاض، زنده، و در نتیجه شاد احساس میکنم.
نثار کردن از دریافت کردن شیرینتر است، نه به سبب اینکه ما به محرومیتی تن در میدهیم، بلکه به این دلیل که شخص در عمل نثار کردن زنده بودن خود را احساس میکند.
🖊️اریک فروم
📕 هنر عشق ورزیدن
درخواست مشاوره