همانطور که میدانیم انسانها در بدو تولد مانند کاغذ سفیدی هستند که هنوز چیزی روی آن نوشته نشده است و همچون مومی هستند که شخصیت و محتوای ذهنی و روانی آنها تحت تاثیر شرایط مختلف روانی، اجتماعی، فرهنگی و… شکل میگیرد. بر اساس تحقیقات متعددی که در این زمینه انجام گرفته بیشترین تأثیر در روند جامعهپذیری و فرهنگپذیری کودکان و در نتیجه شخصیت روانی و فرهنگی آنها تا قبل از شش سالگی پایهریزی میشود و انسانها در این دوران بیشترین وقت خود با خانواده میگذارند و علاوه بر تامین نیازهای اقتصادی و جسمی باید نیازهای روانی و اجتماعی آنها نیز تامین گردد از مهمترین نیازهای کودکان تامین امنیت در آنهاست. زمانیکه خانواده بتواند با روشهای آموزشی صحیح فرزندان را به سوی خود جذب کرده و موجبات اعتماد و امنیت آنها را فراهم نمایند و کودکان را به گونهای پرورش دهند تا در تضاد با موقعیتهای اجتماعی و فرهنگی قرار نگیرند طبعاً فرزندان نیز خواهند توانست در بزرگسالی با اعتماد به نفس و امنیت خاطر مشکلات پیش رو را پشت سر گذاشته و از نظر اجتماعی، به فردی توانمند تبدیل گردند. پرورش شخصیت سالم روانی و اجتماعی فرزندان نکتهای اساسی است که در هر جامعه ای علاوه بر خانواده که نقش اصلی را در این زمینه ایفا میکند؛ باید مورد توجه نهادهای مربوط دیگر نیز قرار گیرد.
مبحث فرزندپروری از مباحث بسیار مهم، و در عین حال پیچیده در روانشناسی و رشتههای مرتبط با تربیت کودکان میباشد و قطعاً در اینجا مجالی جهت پرداختن به این مقوله به شکل کامل وجود ندارد و صرفاً به اهم موارد در این زمینه خواهیم پرداخت و از اولیا و دست اندرکاران بخش تربیت کودکان لازم است با توجه به اهمیت موضوع، به بررسی و مطالعه بیشتر در این زمینه بپردازند.
وضعیت روحی و روانی والدین در پرورش فرزندان از اهمیت زیادی برخوردار است. والدینی که خود مضطرب و پرخاشگر هستند نباید انتظار داشته باشند فرزندانی آرام و صبور به بار بیاورند همچنین اگر رابطه زناشویی بین زن و شوهر مختل، و فضای خانواده متشنج باشد قاعدتاً در شیوههای برخورد با فرزندان تأثیرگذار خواهد بود. ایجاد محیط امن در خانواده منجر به تقویت روحیه آرام در فرزندان خواهد شد و وضعیت روانی مناسبی را برای بلوغ ذهنی، بالندگی و تفکر در آنان ایجاد خواهد کرد.
استفاده از روشهای متعدد و کاربردی در زمینه فرزندپروری و آموزش آنها به والدین میتواند به بهبود روابط بین آنها و فرزندانشان کمک کند. از جمله این روشها، شیوه توجه به کودک میباشد. این توجه باید به صورت مثبت، و بدون قید و شرط صورت گیرد. همانطور که اشاره شد فضای خانواده از مهمترین عوامل موثر بر شخصیت روانی و اجتماعی کودکان میباشد ارتباط سالم چه به صورت ارتباطات فیزیکی وکلامی و چه ارتباطات عاطفی باید به گونهای صورت گیرد که والدین فرزندان را با آغوش گرم پذیرا باشند. ایجاد رابطه عاطفی و دوست داشته شدن بدون قید و شرط از طرف والدین از مهمترین عناصر برقراری ارتباط فرزندان با خانواده میباشد. والدین باید فرزندان خود را بدون هیچ قید و شرطی و در همه حال بپذیرند و آنها را صرفاً به خاطر خودشان دوست داشته باشند، نه به خاطر سودی که به والدین میرساند.
همچنین لازم است والدین با شناخت مراحل متعدد زندگی کودکان و همینطور آگاهی از نیازهای متفاوت کودکان در این دورههای مختلف زندگی و تغییرات جسمی، روانی و خلق و خویی کودکان؛ به آنها کمک خواهد کرد تا بتوانند شیوههای مناسبتری را برای برقراری ارتباط با فرزندانشان مورد استفاده قرار دهند.
یکی از مهمترین نکاتی که در این زمینه حائز اهمیت بسیار میباشد و لازم است که حتماً به آن توجه شود مشارکت پدر و مادر در امر مربوط به پرورش فرزندان میباشد. متأسفانه در برخی از خانوادهها همچنان این فرهنگ غلط وجود دارد که بار اصلی تربیت فرزندان به دوش مادر خانواده میباشد و پدران صرفاً در زمینه اقتصادی و تأمین معاش ایفای نقش مینمایند و آن را کافی میدانند اما باید توجه داشت که همیاری پدر و مادر در کنار یکدیگر از مسائل مهمی است که باید در تربیت فرزندان مدنظر قرار گیرد. همچنین استفاده یکسان از شیوههای فرزندپروری و عدم تناقض و تضاد بین پدر و مادر در این زمینه باید مد نظر قرار گیرد.
همه ما میدانیم که تقلید یا تکرار رفتار والدین و اطرافیان از سوی کودکان عامل مهمی در شکلگیری رفتارهای آنها در شرایط مختلف میباشد. کودکان بسیاری از رفتارها را از طریق الگوپذیری میآموزند، بدیهی است اگر در اطرافشان افرادی باشند که شیوههای غلط رفتاری داشته باشند به طور ناخودآگاه، این الگوهای رفتاری در ذهن کودکان نقش خواهند بست و زمینهساز بسیاری از رفتارهای نادرست و مشکلات اجتماعی و شخصیتی آنها در آینده خواهد شد.
همانگونه که اشاره شد، کودکان موهبت الهی هستند که وجودشان در نزد پدر و مادر به و دیعه نهاده شده است و شیوههای پرورش آنها میتواند زمینهساز موفقیت یا شکست آنها در دوران بزرگسالی باشد. از طرف دیگر برخورد والدین با شیوه عملکرد کودکان نیز در شکلگیری شخصیت آنها بسیار موثر خواهد بود. زمانی که والدین رفتار مثبت فرزندانشان را با توجه مثبت پاداش میدهند و برعکس، عملکرد نادرست آنها را با توجه منفی یا عدم توجه پاسخ میدهند رفتار مناسب در کودک کمکم شکل میگیرد، و این بازخوردها به شرطی تاثیرگذار خواهد بود که در آنها از تنبیههای زننده و توجه و پاداشهای بیش از حد استفاده نشود.
همراهی با کودکان در زمینههای مختلف از جمله بازی، فعالیتهای هنری، ورزشی و آموزشهای مناسب در حین انجام این فعالیتها، از روشهای دیگر ایجاد رابطه مثبت والدین با کودکان میباشد. پرسش و پاسخ در زمینه فعالیت و استفاده از تمثیلها و داستانهای گوناگون و دادن بازخورد مثبت به فعالیتهای درست بسیار موثرتر از روشهای دستوری صرف میباشد.
در پاداش دادن به کودکان سعی شود تا پاداشها متناسب با فعالیتی که کودک انجام داده تعیین گردد و پاداشهای مادی همیشه سودمند نخواهند بود. بسیاری از اوقات لبخند والدین یا استفاده از پاداشهای کلامی مانند آفرین و احسنت به دختر نازم، یا پسر عزیزم، بسیار موثرتر از پاداشهای مادی گرانقیمت خواهند بود. یکی دیگر است شیوههای ارتباطی موثر استفاده از تقویت منفی و نادیده گرفتن رفتار نادرست کودک به جای تنبیه میباشد. تا حد امکان والدین باید در مواقعی که فرزندان رفتار ناشایستی انجام میدهند با نادیده گرفتن رفتار یا عدم توجه به کودک در حد چند دقیقه، یا محروم کردن کودک از فعالیت، و یا هر چیز مورد علاقه او واکنش نشان دهند. والدین باید از قهرهای طولانی پرهیز کنند، قهرهای طولانی میتواند آسیبهای جدی را از لحاظ روانی در شخصیت فرزندان ایجاد نماید. والدین یا مراقبین کودک باید از تحقیر کردن کودک یا کوچک شمردن فعالیتهای مثبت وی به شدت پرهیز کنند. به عنوان مثال: راه برخورد با کودک پرخاشگر، تنبیه نمیباشد، باید از طریق همراهی با او و با استفاده از برنامههای ورزشی منظم و تقویت رفتارهای مثبت، میتوان جهت اصلاح این مشکل اقدام نمود.
والدین باید دستورات خود را در قالب جملات کوتاه و طور واضح برای فرزندانشان بیان کنند و از فعالیتهایی که خارج از توان کودکان میباشد بپرهیزند، چرا که این امر علاوه بر اینکه فشار قابل ملاحظه روانی برای کودکان پدید میآورد موجبات دروغگویی یا طفره رفتن آنها از فعالیت مورد نظر خواهد شد. آموزش رفتارهای مناسب با سن کودک به استفاده از روشهای تقویتی به تدریج باعث خواهد شد کودکان بتوانند کنترل رفتارهای پیچیدهتر را به عهده بگیرند. نکته حائز اهمیت دیگر این است که در برخورد با کودک باید از روشهای نسبتاً با ثبات استفاده کرد. نشان دادن واکنشهای متفاوت در موقعیتهای یکسان منجر به سردرگمی و عدم اطمینان در کودک خواهد شد.
راه غلبه بر مشکلات را باید به کودکان آموخت و همچنین باید به آنها یاد داد که رسیدن به اهداف مستلزم عبور از راههای دشوار میباشد و همیشه انسان به آنچه که خواهان آن است دست نخواهد یافت. آموزش حل مسئله و تصمیمگیری و کمک به کودکان در ارائه راهحلها و ایدههای گوناگون در موقعیتهای مختلف منجر به یادگیری روشهای مقابله در برخورد با مسائل پیچیده را در آینده خواهد شد. آموزش برنامهریزی به کودکان نیز به آنها کمک خواهد کرد تا بتوانند در آینده کارهایشان را بر اساس اولویتهای زندگی خود برنامهریزی کرده و در راه رسیدن به اهدافشان کمتر دچار مشکل شوند.
آموزش مراقبت از خود، به کودکان یکی دیگر از مهمترین مسائلی است که امروزه باید به آن پرداخته شود. همینطور والدین با آگاهی دادن به کودکان باید به پیشگیری از رفتارهای ناپسند در آنها اقدام نمایند تامین نیازهای مادی، روانی و عاطفی کودکان و آموزش این نکته که در شرایط مختلف اجتماعی به چه صورت برخورد نموده و چه رفتاری را در پیش بگیرند، میتوانند آنها را از آسیبهای احتمالی مصون بدارد. کودکان باید از مشکلات و مسائلی که ممکن است در جامعه بر سر راه آنها قرار گیرد، آگاه شوند و همپنین آنها باید بیاموزند که در شرایط مختلف و در برخورد با افراد گوناگون در جامعه به چه شکل از خود مراقبت نمایند. این وظیفه والدین است که آموزشهای مختلف را در این زمینه به فرزندان خود بدهند.
یکی دیگر از مسائلی که در پرورش فرزندان باید به آن پرداخته شود، لذت بردن از زندگی و ایجاد شادی به روشهای گوناگون، مانند استفاده از طبیعت، یا برقراری رابطه با بستگان و دوستان و یا هر روش دیگری است که میتواند در ایجاد آرامش و رفع تنشهای موجود در زندگی کودکان مؤثر باشد.
ایجاد محیطی سازنده و قرار دادن فرزندان در معرض محرکهای فیزیکی فراوان میتواند آنها را در مسیر رشد خلاقیت و نوآوری سوق دهد. والدین و مربیان میتواند با مطالعه کتابهای متعددی که امروز در این زمینه وجود دارد، یا با استفاده از کلاسها و آموزشهایی که در این زمینه برای کودکان در اختیار است کودکان را در این امر یاری نمایند.
از مسائل دیگری که لازم است به فرزندان آموزش داده شود، فراگیری قوانین و رعایت حقوق دیگران در دوران کودکی میباشد. این کار را میتوان با ایجاد قوانین خاصی در منزل و اهتمام به انجام آنها به وسیله تمامی اعضای خانواده انجام داد که این امر میتواند رفتار فرزندان را در مسیر درست قرار داده و موجب خواهد شد در سنین بالاتر از مشکلات آنها در برخورد با قوانین و مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه کاسته شود و به طبع آن جامعهپذیری و قانونمداری در آنها به نحو احسن شکل گیرد.
یکی دیکر از نکاتی که در این زمینه باید به آن توجه داشت بحث نظارت به همراه کنترل بر روی رفتار کودک است که از جانب والدین باید صورت گیرد نظارت به تنهایی کافی نمیباشد چرا که کودک باید این نکته را درک کرده باشد که بعد از انجام هر کاری از سوی والدین در مورد کنترل قرار خواهد گرفت و همین امر باعث خواهد شد که رفتارش را در مسیر درست سوق داده تا سرانجام بتواند موجبات رضایت والدین را فراهم آورده، و همین امر منجر به این امر خواهد شد که کودک به تدریج به سمت منبع کنترل درونی پیش رود و کارهایش را بر اساس انگیزههای درونی انجام داده و برای رسیدن به رضایت خاطر، رفتار خود را اصلاح نماید.
همانطور که اشاره شد مبحث فرزندپروری از مباحث مهمی است که امروزه به گونههای مختلف به آن پرداخته شده و تحقیقات متعددی در این زمینه صورت گرفته است، بدیهی است با شناخت شیوههای مختلف فرزندپروری و مطالعه و بررسی اینکه، هر کدام از آنها به چه صورت در شکلگیری شخصیت روانی و اجتماعی کودکان تاثیرگذار خواهند بود، میتوان بهترین شیوه را انتخاب نموده و با انجام تکنیکهای مختلف در این زمینه به نتایج بهتری دست پیدا کرد. در ادامه به طور اجمالی به معرفی سبکهای مختلف فرزندپروری که بررسیهای متعددی بر روی آنها انجام گرفته شده و بیشترین کاربرد را در این زمینه دارند خواهیم پرداخت.
سبک فرزندپروری سهلگیر (دموکراتیک)
در این شیوه والدین بسیار آسانگیر هستند و از هدایت کودکان در مسیر درست پرهیز مینمایند این والدین با کودکان بسیار مدارا نموده و از راهنمایی کردن آنها طفره میروند و وقت چندانی را صرف انضباط و پرورش درست کودکان نمینماید. فرزندان این والدین معمولاً در زمینه مسئولیتپذیری و استقلال عمل رشد نایافته هستند و رفتارهایشان باری به هر جهت و بدون هدف خواهد بود.
سبک فرزند پروری مستبدانه (دیکتاتور)
این والدین عمدتاً به صورت بازخواست کننده و سختگیرانه عمل میکنند و انتظار دارند دستوراتشان بی چون و چرا اطاعت شود. این والدین بیشتر به دنبال ارزیابی، کنترل و شکل دادن به رفتار و گرایشات فرزندانشان بر اساس الگوهای سنتی خود هستند و معمولاً غیرپاسخگو بوده و علاقهای به مذاکره با فرزندان ندارند و معمولاً غیرهدایتگر هستند. این والدین معمولاً فرزندانی به بار خواهند آورد که از موقعیتهای اجتماعی گریزانند و فاقد خلاقیت و بدون انگیزه خواهند بود.
سبک فرزندپروری بیاعتنا (بیتفاوت)
در این سبک فرزندپروری هم سطح ارتباطات و محبت پایین است و هم کنترل و نظارت والدین بر روی فرزندان. این روش فرزندپروری، معمولاً کودکانی متوقع، سرکش و نافرمان به بار میآورند که عمدتاً در زمینه پیشرفت تحصیلی و در ارتباطات اجتماعی دارای مشکلات رفتاری بوده و بدترین وضع را خواهند داشت.
سبک فرزند پروری قاطعانه (بهترین روش)
این والدین معمولاً هم بازخواست کننده هستند و هم پاسخگو، شیوهای حمایت کننده و آگاهی دهنده دارند و به همکاری و ایجاد استقلال در فرزندان تاکید دارند و معیارهای روشنی را برای فرزندانشان وضع میکنند. علیرغم پذیرنده بودن، فرزندان را به سمت استقلال و فردیت سوق میدهند، از تنبیه و تشویق در حد متعادل استفاده میکنند. این والدین فرزندانی با اعتماد به نفس بالا و خلاق و از نظر اجتماعی مستقل و مسئولیتپذیر به بار خواهند آورد این سبک فرزندپروری، بهترین روش در زمینه تربیت فرزند میباشد.
کپی برداری از مطلب با ذکر منبع بلامانع می باشد
زهرا عبدیخان (روانشناس) – منتشر شده در روزنامه جوان شماره 5096
درخواست مشاوره