انتخاب پارتنر

نظریه‌های روانشناسی به طور فزاینده‌ای بر این نکته تأکید دارند که روابط اولیه ما، به ویژه با والدین، نقش بسزایی در شکل‌گیری الگوهای دلبستگی و انتخاب‌های ما در روابط عاشقانه در بزرگسالی ایفا می‌کنند.
همانطور که زیگموند فروید در مقاله خود در مورد نارسیسیسم (۱۹۷۵) اشاره می‌کند، دو نوع تمایل کلی در انتخاب شریک زندگی وجود دارد:
۱. انتخاب مبتنی بر خودشیفتگی یا نارسیسیسم:
در این نوع، فرد تمایل دارد شریکی را انتخاب کند که بازتابی از “خود ایده‌آل” او باشد، تصویری از خود که فرد آرزوی آن را دارد. این انتخاب غالباً ریشه در کمبود عزت نفس یا عدم پذیرش خود دارد، زیرا فرد به دنبال تأیید بیرونی از طریق شریک عاشقانه خود است.
۲. انتخاب مبتنی بر وابستگی یا محرمیت:
در این نوع، انتخاب شریک بر اساس تجربیات دوران کودکی با “مراقبان اولیه” مانند والدین شکل می‌گیرد. افراد تمایل دارند به دنبال شریکی باشند که خصوصیات مثبتی را که در والدین خود دیده‌اند، مانند عشق، حمایت و ثبات عاطفی، نشان دهد.
در مورد زنان، تمایل به انتخاب شریکی بر اساس “خود ایده‌آل” (نوع نارسیسیستی) بیشتر رایج است. این امر می‌تواند به دلیل نقش‌های اجتماعی و فرهنگی باشد که زنان را به طور سنتی تشویق می‌کند تا بر ظاهر و جذابیت خود تمرکز کنند و به دنبال تأیید از طریق روابط عاشقانه باشند.
با این حال، مهم است که توجه داشته باشیم که این فقط یک الگوی کلی است و استثناهای زیادی وجود دارد. افراد بر اساس تجربیات منحصر به فرد خود، ترکیبی از این تمایلات را در انتخاب شریک زندگی خود نشان می‌دهند.
علاوه بر این، عوامل دیگری نیز مانند ارزش‌ها، علایق و اهداف مشترک در انتخاب شریک زندگی نقش دارند.
در نهایت، درک تأثیر روابط اولیه بر انتخاب شریک زندگی می‌تواند به ما در ایجاد روابط سالم‌تر و رضایت‌بخش‌تر در بزرگسالی کمک کند.

درخواست مشاوره