یه نکته خیلی مهم که آقای رایدال در کتاب فراوانیش بهش توجه کرده اینه که معتقد هر اتفاقی که در بیرون میافته خصوصاً خیانت اولین اتفاقی نیست که براش افتاده مثلاً ” اگر دختر خانمی بگه که دوست پسرش بهش خیانت کرده یا بالعکس این اتفاق ابتدا در درون آدمها میافته یعنی خود این دختر خانوم ابتدا اولین خیانت رو به خودش کرده حالا چه جوری؟؟“
آقای رایدال معتقده که این دختر خانوم مدتها قبل از اینکه دوست پسرش بهش خیانت کنه خودش به اعتمادش خیانت کرده یعنی ریسک فاکتورهای رابطه رو انکار کرده و پرچمهای قرمز رابطه رو نادیده گرفته خودش نیازهای خودش رو برای ایجاد مرزهای سالم در رابطه رها کرده بوده این آگاهی جدید باعث میشه که آدما متوجه بشن محیط بیرونی تنها علائمی هست که ما رو باید متوجه محیط درونی بکنه پس یادمون باشه هر اتفاقی که بیرون میافته اولین انگشت اشاره و اولین سوالی که باید ما رو به خودش جلب کنه اینه که در درون من قبل از این اتفاق چی گذشته؟