جمله ی “زمان آدمها را دگرگون میکند اما تصویری را که از آنها داریم ثابت نگه میدارد. هیچ چیزی دردناکتر از این تضاد میان دگرگونی آدمها و ثبات خاطره نیست!” حقیقتی عمیق و گزنده را بیان میکند.
زمان بیرحمانه در گذر است و ما را با خود به پیش میبرد و در این مسیر، ما را دگرگون میکند. تجربیات، افکار و احساساتمان تغییر میکنند و ما دیگر آن انسانهایی نیستیم که زمانی بودیم. اما در عین حال، خاطرات ما از خودمان و دیگران ثابت باقی میمانند. ما تصویری از خودمان در ذهنمان داریم که مربوط به گذشته است، تصویری که دیگر واقعی نیست، اما همچنان قدرتمند است.
این تضاد میان دگرگونی و ثبات میتواند بسیار دردناک باشد. ما با دیدن عکسهای قدیمی یا شنیدن داستانهایی از گذشته، با خودمان در زمانی دیگر روبرو میشویم. انسانی را میبینیم که دیگر وجود ندارد و این میتواند حسرت گذشته و اندوه برای آنچه از دست رفته را به همراه داشته باشد.
همچنین، این تضاد میتواند در روابط ما با دیگران نیز مشکل ایجاد کند. ما ممکن است تصویری از یک دوست یا آشنا در ذهنمان داشته باشیم که با واقعیت امروزی او مطابقت نداشته باشد. این میتواند منجر به سوء تفاهم، ناامیدی و حتی درگیری شود.
با این حال، مهم است که به یاد داشته باشیم که هم ما و هم خاطراتمان بخشی از هویت ما هستند. گذشته ما، چه خوب و چه بد، ما را به آن چیزی که امروز هستیم تبدیل کرده است. و خاطرات ما، حتی اگر دقیق نباشند، میتوانند پیوند ارزشمندی با گذشته ما و کسانی که دوستشان داریم باشند.
ما میتوانیم با درک این که هم ما و هم خاطراتمان در حال تغییر هستیم، با این تضاد کنار بیاییم. ما میتوانیم گذشته خود را بپذیریم و در عین حال به انسانهایی که امروز هستیم تبدیل شویم. و میتوانیم خاطرات خود را گرامی بداریم، حتی اگر دیگر کاملاً دقیق نباشند.
در نهایت، این تضاد میان دگرگونی و ثبات بخشی از تجربه انسانی است. اگرچه میتواند دردناک باشد، اما میتواند منبع خرد و قدرت نیز باشد.