مشكلات جوانان مجرد را دريابيم
ازدواج یکى از اساسى ترین و در عین حال حساسترین مراحل زندگى انسان به شمار مىرود. انسان بنابر سرشت و ماهیت وجودى خویش و وابستگى به غیر در پاسخ به نیازهاى درونى و بیرونى خود همواره از فردگرایى گریزان بوده است. حتى انسان بدوى نیز بى نیاز از زندگى مشترک (خانوادگى و گروهى) نبود. ازدواج اصلىترین و عالىترین نمود این پاسخ است و مظهرى از قانون گروهگرایى اوست.
از دیدگاه جامعه شناسی، ازدواج یک قرارداد اجتماعى و ضامن بقاى نسل انسان است و آرامش و امنیت در یک جامعه، نتیجه ازدواج سالم و محیط آرام بخش خانواده است. از آنجائیکه ازدواج عامل پیدایی خانواده و تأخیر و عقب افتادن آن باعث تأخیر در پیدایش و شکل گیری خانواده های جدید است موضوع قابل اهمیتی برای بررسی است.
ازدواج میتواند از اشاعه فحشا، فساد و رفتارهای ناپسندی که میتواند پیامد مستقیم عنان گسیختگی غرایز جنسی باشد جلوگیری کند و یکی از پایه های حفظ سلامت جامعه است. از نقطه نظر اجتماعی بدون تردید ازدواج واجد ارزش است و از آن جمله آداب اجتماعی است که در تمام جوامع بشری آن طور که تاریخ نشان میدهد تا به امروز متداول بوده و این خود دلیلی بر اینکه یک سنت فطری است، میباشد. تغییر در الگوی ازدواج یکی از شاخص های اصلی تغییرات اجتماعی است. اگر شواهد نشان دهنده کاهش بسیار در میزان ازدواج باشد، جامعه با فروپاشی خانواده و در نهایت نوگرایی افراطی روبرو خواهد بود.
امروزه وقتی مسأله ازدواج در خانواده ها و در میان جوانان مطرح می شود غالباً به جای اینکه به ضرورت این امر بیندیشند، تصوری مبهم و در واقع کوهی از مشکلات و موانع در مقابل دیدگانشان مجسم میگردد. مهریه سنگین و مخارج هنگفت خرید طلا و جواهر، هدایا و لباسهای گوناگون، هزینههای هنگفت جشنهای عقد و عروسی و هزینه اجاره، رهن و یا خرید مسکن، بارداری، فقدان شغل و دهها مسأله دیگر خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی، مسأله ازدواج جوانان را به تأخیر میاندازد.
دختران و پسران كنوني مثل دوران گذشته نميتوانند همسر خود را نديده و نشناخته انتخاب نمايند و اميدوار به همساني فكري، ارزشي و هنجاري در زندگي مشترك آيندهشان باشند، لذا توجه جوانان به همساني فكري، اخلاقي و هنجاري در امر همسر گزيني به صورت يكي از مشكلات آنها درآمده و در بسياري موارد به عنوان مانعي در امر ازدواج آنان قرار گرفته است. آنها به خوبي دريافتهاند كه عدم توجه به اين امر ميتواند موجب شكنندگي ازدواج شده و در نهايت به طلاق منجر شود.
طبق تحقیقات و پژوهشهای صورت گرفته که در مباحث فوق بیان شد پرداختن به این موضوع از اهمیت و ضرورت بالایی برخوردار است. چرا که افزایش سن ازدواج به طور کلی، موجب بروز مشکلات و آفتهای زیادی در جامعه میشود. مشکلاتی همچون افسردگی و از بین رفتن نشاط در جوانان، مبتلا شدن به وسواس زیاد در انتخاب همسر، مشکلزا بودن فرزندان بزرگ و ازدواج نکرده در خانه، افزایش اضطراب و نگرانی در دختران، حالت بلاتکلیفی و بیبرنامگی، از دست رفتن طراوت و نشاط، ناامیدی و تصمیم به عدم ازدواج به خاطر کاهش میل و اشتیاق به ازدواج، بیدقتی و یا بیتفاوتی در انتخاب همسر خصوصاً در دختران، احتمال افزایش انحرافات، احساس سربار بودن در خانواده و دهها مشکل از این قبیل که جوانان ما را که گرانبهاترین ذخیرههای کشورمان هستند، به چالش انداخته است.
علل تأخیر در ازدواج جوانان
- عوامل اقتصادی
برخی از کارشناسان امور اجتماعی اینطور بیان می کنند که رشد نگاه مادیگرایانه در دختران، از عوامل بالا رفتن سن ازدواج در آنها بوده است. این نگرش موجب ایجاد توقعات و انتظاراتی در دختران نسبت به انتخاب همسر آیندهشان میشود و عدم تطابق این معیارها با مردان و پسرانی که خواستگار آنها هستند، موجب میشود تا از ازدواج سرباز زنند. در موارد بسیاری هم مشاهده میشود که طرح این خواستهها و توقعات، هزینههای اضافی و چشم و همچشمیها موجب عقب نشینی پسران از ازدواج با این دختران میشود.
- شرایط تحصیلی دختران
عامل مهم دیگر ارتقای سطح تحصیلی در میان دختران است. تحصیل در دانشگاه به ایجاد فضایی برای آشنایی دختران با جنس مخالف میشود که این شناخت به همراه کسب مدارج عالی تحصیل، میتواند از عوامل بالا رفتن سن ازدواج باشد.
- اشتغال دختران
عامل دیگر به ارتقای شغلی دختران مربوط میشود. دخترانی که با داشتن مدارک تحصیلی بالا، موفق به کسب مشاغل نسبتاً خوب با درآمد بالا، میشوند، به نوعی با احساس استقلال مواجه میشوند و کسب احساس خودکفایی میتواند به عنوان دلیلی برای سختگیری در ازدواج و به تأخیر انداختن آن باشد.
- رسانهها
از طرفی در دنیای امروز، رسانهها به طور دائمی به نمایش تصویری از زنان میپردازند که این تصویر در بسیاری از موارد برای دختران جامعه ما، الگو بوده است. تصویری که در حال القای مبانی فکری خاصی به دختران میباشد مبنی بر این که، زن موجودی آزاد، فعال و مؤثر است و دلیلی ندارد با ازدواج کردن، خود را محدود کند و میتواند به طور آزاد و دلخواه با هر کسی زندگی کند.
- عوامل تربیتی و خانوادگی
مشکل دیگر در ارتباط با افزایش سن ازدواج دختران در جامعه را میتوان به والدین نسبت داد. والدینی که با فراهم کردن امکانات رفاهی مناسب و امکانات عاطفی و حمایتهای بیش از حد خود، فرزندان و خصوصاً دخترانی نازپروده و حساس تربیت کردهاند که تصور میکنند طاقت روبرو شدن با مشکلات زندگی زناشویی را ندارند.
- مهاجرت پسران
از سوی دیگر میتوان یکی ازعلل بالا رفتن سن ازدواج دختران در روستاها را مهاجرت پسران برای تحصیلات و رسیدن به یک زندگی مدرنتر و با رفاه بیشتر دانست که این امر باعث کاهش پسران در روستاها شده و بنابراین تعداد دخترانی که گزینههای مناسب برای انتخاب همسر داشته باشند را به شدت کاهش میدهد و دختران یا در سنین بالا ازدواج میکنند و یا اینکه اصلاً ازدواج نمیکنند.
- عدم مسئولیتپذیری
عامل مؤثر دیگر در بالا بردن سن ازدواج جوانان عدم مسئولیتپذیری جوانان میباشد که دلیل این امر ترس از پذیرش مسئولیت خانواده و حتی ترس از ناتوانی در به دوش کشیدن بار مسئولیت مادر شدن و یا پدر بودن در بین جوانان و حتی ترس از طلاق و افسردگیهای ناشی از آن میباشد.
راهکارهایی جهت حل معضل تأخیر در ازدواج جوانان
برای مبارزه با معضل اجتماعی افزایش سن ازدواج، راهحلهای زیادی وجود دارد که کمابیش از گذشته مطرح بوده و فراروی مسئولان و متصدیان کشور قرار داشته است. به نظر میرسد دیگر زمان دادن راهحل تمام شده و باید در مسیر عملی ساختن این راهحلها گام برداشت. تنها راه رهایی از این مشکل آن است که همه نهادها دست به دست هم دهند و با برنامهریزیهای کلان فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، برای رفع این مشکل بزرگ تلاش کنند. شاید نقطه آغازین و در عین حال بسیار مهم حل مشکل این باشد که ابتدا سعی کنیم تفکر و شناخت جوانان را عوض کنیم و آنان را از مادیگرایی و سطحینگری، به معنویت و توجه به کمالات و ارزشهای واقعی، سوق دهیم.
الف) راهکارهای فرهنگی
همانطور که گفتیم، تغییر نگرشها و شناختهای افراد، کمک زیادی به تغییر رفتار آنان میکند، و هر تغییری بدون داشتن زیرساختهای فکری محکم، دوامی نخواهد داشت. وظیفه مهم که از کارهای عمده در این حوزه است، بر عهده متصدیان امور فرهنگی مثل حوزه، دانشگاه، صدا و سیما، مطبوعات، هنر و مانند آن است که باید در این راستا برنامهریزی جدی داشته باشند. کارهایی که میتوان در راستای این هدف انجام داد، از قرار زیر است:
۱ـ ارزش دانستن تأهل
اگر تأهل و همسر داشتن به عنوان ارزش، و تجرد و مجرد ماندن، ضدارزش تلقی شود، کمک زیادی به تغییر نگرش افراد نسبت به سن ازدواج می شود.
۲ـ درجهبندی ملاکهای انتخاب همسر در فرهنگ دینی. مهمترین ملاک برای انتخاب همسر، ایمان و اخلاق است. ملاکهای دیگر از اهمیت کمتری برخوردار است. این در حالی است که در جامعه کنونی ما ملاکهایی چون مدرک، ثروت، پست و مقام و به طور کلی مظاهر مادی بیشترین اهمیت را دارد. به همین خاطر تمام تلاش جوانان این است که از هر راهی، امتیازات فوق را به دست آورند و از این طریق به مقبولیت اجتماعی کافی برسند. اما از آنجا که رسیدن به این ملاکها زمان زیادی میطلبد، به ناچار از ازدواج در ابتدای جوانی محروم میشوند و به این طریق سن ازدواج افزایش مییابد.
۳ـ گسترش فرهنگ قناعت و سادهزیستی. اگر در جامعه، سادهزیستی و استفاده از حداقل امکانات مادی ارزش شود و یا حداقل این که ضدارزش نباشد، سن ازدواج کاهش پیدا میکند؛ اما اگر داشتن خانه و اتومبیل مدل بالا و امکانات مادی، ارزش شود و چشم و همچشمیهای زیانآور گسترش یابد، جوان امروزی ما ناچار است در پی تهیه آن وسایل باشد و تا آن را تهیه نکرده ازدواج نکند. در نتیجه از داشتن خانواده در سن جوانی، محروم می ماند.
۴ ـ ازدواج در خلال تحصیل. همانطور که گفتیم یکی از عوامل افزایش پیدا کردن سن ازدواج، تحصیل است. اگر طوری برنامهریزی شود که دانشجویان قادر باشند در خلال تحصیل، ازدواج کنند، سن ازدواج در بین این قشر که مهمترین و حساسترین بخش جامعه هستند، کاهش پیدا میکند.
این امر مشروط بر این است که خانوادهها اولاً اهمیت موضوع را درک کنند و متوجه این موضوع باشند که چه آفتهایی فرزندان دانشجوی آنها را تهدید میکند و چه مشکلات روحی و روانی زیادی در اثر تأخیر ازدواج برای آنان به وجود میآید و ثانیاً با برنامهریزی دقیق و با هماهنگی و کمک دانشگاه و دیگر نهادهای مربوطه، ترتیباتی بدهند که دانشجویان با حداقل امکانات بتوانند ازدواج کنند و در عین حال تحصیل خود را نیز ادامه دهند.
ب) راهکارهای اقتصادی
همان طور که گفتیم عوامل اقتصادی از عمدهترین دلایلی است که جوانان برای تأخیر ازدواج خود مطرح میکنند. برای این که این عامل مهم را کاهش دهیم، باید در دو جهت برنامهریزی صورت گیرد. بنابراین راهبردهای زیر می تواند ما را در عملی ساختن دو هدف فوق یاری دهد:
۱ـ کاستن از هزینههای اضافی
بسیاری از هزینههایی که در زندگی میشود، اعم از هزینههای جشن عقد و عروسی، یا تهیه جهیزیه، مسکن و سایر لوازم زندگی، ضرورت زیادی ندارد و امکان حذف یا کاهش آن وجود دارد. اگر پسر و دختر و خانوادههایشان تصمیم بگیرند تمام هزینههای غیرضروری را حذف کنند و به حداقل امکانات اکتفا کنند، امکان ازدواج برای اکثر جوانان ما عملی میشود. این که جوانان ما یا خانوادههایشان این تصور و ایده را داشته باشند که در ابتدای زندگی باید از همه یا اکثر امکانات مادی برخوردار باشند و در برگزاری مراسم عقد و عروسی، هزینههای سنگینی بر یکدیگر تحمیل کنند، نتیجهای جز فرار جوانان از ازدواج نخواهد داشت.
۲ـ همیاری در هزینه های ازدواج
همانطور که خداوند همه مردم جامعه را به یاری جوانان برای ازدواج و تشکیل زندگی دعوت میکند، همه افراد، خصوصاً افراد متمول، وظیفه دارند در این امر خیر شرکت کنند. همچنین اگر ترتیبی داده شود که افراد نزدیک به خانواده پسر و دختر، به صورت یک رسم و عادت نیکو، قسمتی از هزینههای ازدواج را بر عهده گیرند، کمک بزرگی به تحقق این هدف میشود. این پیشنهاد گرچه ظاهر سادهای دارد، ولی در عمل، تأثیر شگفتانگیزی در هموار ساختن مسیر ازدواج جوانان دارد.
۳ـ تشویق به زندگی در کنار خانواده یکی از زوجین
در زمانهای گذشته اکثر جوانان، ابتدای زندگی خود را در کنار والدینشان آغاز میکردند و به مرور زمان سعی میکردند با پس انداز و امثال آن، از پدر و مادر خود مستقل شوند، اگر بتوان این فرهنگ را دوباره زنده کرد و جوانان و خانوادههایشان را به پذیرش این امر تشویق کرد، کمک زیادی به حل مشکل ازدواج می شود.
ج) راهکارهای اجتماعی
از آنجا که اجتماع و جامعه، مجموعهای متشکل از واحدهای کوچکترِ خانواده است، بهترین جایگاه کمک به ایجاد خانواده و فراهم ساختن ازدواج جوانان، خود جامعه است. از این رو برای حل مشکل ازدواج جوانان و جلوگیری از افزایش سن ازدواج، چارهای جز همکاری و همیاری همه افراد و آحاد جامعه، وجود ندارد. راهبردهای اجتماعی که میتوان در این زمینه ارائه دارد، از قرار زیر است:
۱ـ فراهم کردن شرایط ازدواج آسان
دولتمردان و متصدیان اجتماع وظیفه دارند برنامه دقیقی برای حل این مشکل ارائه دهند. همچنین با تشویق مردم، خصوصاً افراد متمول، جوانان را در این امر یاری دهند. مسلماً اگر دولت و مسئولان امر، قدمی در این راه بگذارند، همه مردم به کمک آن ها میشتابند، زیرا این یک مشکل همگانی است و همه افراد به گونهای با آن درگیر هستند.
۲ـ ایجاد و گسترش مراکز مشاوره ازدواج
یکی از دلایلی که در جوانان نگرش منفی نسبت به ازدواج ایجاد کرده است، نداشتن اطلاعات صحیح از ازدواج و وجود بدبینیهای بیمورد است. بسیاری از جوانان نسبت به اصل ضرورت ازدواج بیاطلاعند و برخی هم از افکار ناصحیح و خرافی در این مورد رنج میبرند. وجود مراکز مشاوره ازدواج، کمک شایانی به جوانان میکند و دغدغههای بیمورد آنان را برطرف میسازد.
۳ـ کنترل مهاجرت روستاییان به شهرها
از بین تمام خسارتها و ضررهایی که در مهاجرت روستاییان به شهر وجود دارد، مشکل افزایش سن ازدواج، جایگاه ویژهای دارد. اگر بتوان با افزایش امکانات زندگی در روستاها و ایجاد اشتغال برای آنان، از مهاجرت آنها جلوگیری کرد و آنان را به ماندن در روستا و تولید محصولات کشاورزی و دامی و امثال آن تشویق نمود، علاوه بر حل بسیاری از مشکلات اجتماعی، از افزایش سن ازدواج نیز جلوگیری خواهد شد.
به امید آن که با همت تمام نهادها، به زودی شاهد آن باشیم که جوانان عزیزمان، این سرمایههای بینظیر کشور، در امر ازدواج مشکلی نداشته باشند و بانشاط و انگیزه و امید، آیندهای روشن و موفق برای خود و دیگران بنا کنند.
زهرا عبدی خان روانشناس
کپی برداری از مطلب با ذکر منبع بلامانع می باشد
چاپ شده در روزنامه جوان – 23 اسفند 1396- کد خبر: 899433
درخواست مشاوره